English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3143 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
electronic U الکترونیکی
strobe U ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic filling U پر کردن الکترونیکی
electronic interfrence U تداخل الکترونیکی
electronic magazine U مجله الکترونیکی
electronic navigation U ناوبری الکترونیکی
pos U قط ه فروش الکترونیکی
electronic control U فرمان الکترونیکی
electronic pen U قلم الکترونیکی
electrical interception U رهگیری الکترونیکی
electronic deception U فریب الکترونیکی
elctron tube U لامپ الکترونیکی
electronic components U اجزاء الکترونیکی
electronic brain U مغز الکترونیکی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
electronic beam U اشعه ی الکترونیکی
electronic computer U کامپیوتر الکترونیکی
electronic control U کنترل الکترونیکی
electronic counter counter measures U اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electrical communications U ارتباطات الکترونیکی
electronic countermea sures U اقدامات ضد الکترونیکی
electronic calculator U حسابگر الکترونیکی
electronic printer U چاپگر الکترونیکی
electronic publishing U انتشارات الکترونیکی
computers U ماشین الکترونیکی
computer U ماشین الکترونیکی
electronic element U عنصر الکترونیکی
electronic music U موسیقی الکترونیکی
graphics U وسیله الکترونیکی
electronic mail U پست الکترونیکی
snail mail U و نه پست الکترونیکی
adapter U وسیله الکترونیکی
e-mail [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
email [short for electronic mail] U پست الکترونیکی
electronic security U تامین الکترونیکی
electronic counter measure U جنگهای الکترونیکی
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
amusement arcade U سالن بازیهای الکترونیکی
electronic U الکترونیکی مربوط به الکترونیک
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
integrate electronic component U قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic countermea sures U پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
electronic spreadsheet U صفحه گسترده الکترونیکی
electronic transfer of data U انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic voltmeter U ولت سنج الکترونیکی
edp manager U مدیرداده پردازی الکترونیکی
electronic modulation U مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
eft U انتقال الکترونیکی سرمایه
electronic warfare U میدان جنگ الکترونیکی
eft U انتقال الکترونیکی دارائی
electronic fund transfer U ارسال الکترونیکی دارائی
electrosensitive paper U کاغذ حساس الکترونیکی
electronic data processing U پردازش الکترونیکی داده
electronic camputer U ماشین حساب الکترونیکی
videos U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
microsoft U برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
OR function U پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
video U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
EXOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
videoed U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing U فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronically programmable U برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
electronic data processing system U سیستم پردازش الکترونیکی داده
trunk exchange U مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate U مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
exclusive U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate U مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
electronic navigation U هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
motorola U سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
non equivalence function U پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
responsor U دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
facsimile transceiver U واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
sense U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sensed U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
senses U آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
NEQ U پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
electronically U مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
EXNOR U پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
balloon reflector U بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
amplifier U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
NAND function U مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
amplifiers U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
NOR function = U مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
NOT function U مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
processor U سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
electronic U داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
pursuit navigation U ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
electronic U پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
shoran U نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
peripheral U و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
equipment bay U محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
edp U پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
electrically erasable read only memory U حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
newer U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new- U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
electroluminescing U که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
proms U حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
proms U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
prom U حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
prom U وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
electroluminescent U قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
shouts U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouting U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouted U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shout U نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
newest U وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
charges U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
calculator U ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
technology U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
technologies U قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
calculators U ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
charge U وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
mail U پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
technologies U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
communication U مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
mails U پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
serial U قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
electronic U شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
gates U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
office of the future U ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
technology U قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
MAPI U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
components U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
gate U قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
hall effect U یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
musical instrument digital interface U واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
duplex U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
component U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
mail application programming interface U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
serials U قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
music U در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
bayonetting U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonet U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
cards U ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
bayonets U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonetted U سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
attachment U فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
transistor U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors U وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
radio sheck U یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
image [وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
battery integration end radar display U وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
analyzer U وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
multiplan U یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
communication U وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
X.00 U استاندارد CCITT که روش ارسال پست الکترونیکی را بیان میکند
card U ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
images U وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
forwarded U ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
forward U ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید
and U دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
motorola U تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh
board computer U یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
technology U فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی .
technologies U فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی .
logic U مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
volatile U حافظه داده پرداز الکترونیکی که با قطع توان الکتریکی پاک میشود
mails U که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
mail U که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
miming U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
mimes U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1Poked back
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com